سلام ممنون از بازدید شما
در اینجا سعی کردم به صورت کلی از موضوعات گوناگون که شاید لازم به دانستن و فهمش باشه اطلاعاتی رو قرار بدم امیدوارم از مطالب رضایت داشته باشید و توانسته باشم مطالب مفیدی قرار بدم
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وبلاگ شخصی من و آدرس alinazari.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
هنر درمانی رشته ای است که در آن با خلق یا مشاهده یک اثر هنری از طریق دریافت و بیان احساسات شخص ، برای کمک به او استفاده می شود. بر خلاف هنر که تنها به منظور خلق اثر هنری انجام می شود ، تمرکز هنر درمانی ( که بطور معمول شامل نقاشی ، سفالگری ، کار با زغال ، مداد رنگی و مواد مشابه است) بر فرایند خلق یک اثر هنری می باشد و فعالیتهای مقدماتی به کار گرفته شده برای درمان ، به خلق اثر و نتیجه حاصل از آن ترجیح داده می شود. در این رشته، ممکن است یک قطعه هنری هیچگاه به پایان نرسد.
احتمالا همه ما یک بار عاشق شده ایم، عاشق شدن به عنوان فرایندی در رشد و تکامل شخصیت مورد نظر قرار گرفته است که در آن تمام توجه،احساسات و عواطف فرد معطوف فرد دیگری می شود و او را به عنوان مظهر عشق و زندگی خود پذیرفته و تمام تلاش خود را برای ربودن دل و رضایت وی به خرج می دهد.
در جامعه امروزی کسانی وجوددارند، که اصولا زندگی خودرا بی مفهوم می دانند. علت این حس به دلایل راضی نبودن از زندگیشان است برای اینکه این افراد این حس را از بین ببرند، توصیه های بسیار کاربردی داریم که باهم می خوانیم برای جلوگیری از این احساس، 25 مورد زیر را مد نظر داشته باشید و به آنها عمل کنید:
تصور کنید که در یک مهمانی با یک انگلیسی بر خورد کنید که بر خلاف تصور کلیشه ای شما گرم و خوش بر خورد باشد ، درست بر عکس تصوری که اکثر افراد از یک انگلیسی دارند یعنی او باید سرد و نه چسب باشد، مطمناً اکثراً می گویند او یک استثناء است یا اینکه حتماً مست بوده که رفتارش متفاوت هست . این نشانه سماجت با دقت و ظرافت پیش داوری هاست با اینکه طی چهل سال گذشته رفتار آمریکایی های سفید پوست خیلی ملایم تر نسبت به سیاه پوستان شده است اما فرم ریشه ای این پیش داوری ها همچنان باقی مانده است که البته اکثراً آنرا تکذیب می کنند که هنوز احساس نژاد پرستانه دارند با اینهمه در بر خورد با نژاد دیگر رفتارشان حاوی این پیش داوری مخفیانه می باشد ، در حالیکه معمولاً پاسخ افراد در این مورد اینستکه آنها هیچ احساس ناخوشایندی ندارند اما در شرایط غافگیرانه ناخودآگاه رفتاری می کنند که نشانه پیش داوری است .
رفتار و عملکرد اجتماعی، عاطفی و عقلانی کودک و به طور کـلی چـگونگی شـکلگیری شخصیت او تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارد که هر یک به نحوی خاص نقش خود را در این زمـینه ایفا میکند؛ لکن در این میان خانواده و خصوصا پدر و مادر با تمامی ویژگی ها و عملکرد خـاص خود بالاترین سهم را در ایـن مـهم عهدهدار هستند، زیرا طرح اساسی و زیر بنای ساختار شخصیت کودک در اولین سال های زندگی و در میان اعضای خانواده شکل عنوان طراح و بنیانگذار شخصیت کودک، چگونه زیستن و چگونه بودن وی را در سال های پرفراز و نشیب آینده از همان آغاز زندگی تـعیین میکنند.
شناخت کامل مراحل گوناگون رشد کودک و عوامل مـؤثر بـر آن مـوجب هماهنگی انتظاراتبا موقعیت و توانایی های خاص فرزند میشود و چه بسا ممکن است عـدم شـناخت کامل از رشد و توانایی های کودک در ابعاد مختلف، سبب طرح خواست ها و انتظارات نامعقول شـما از کـودک شـود که به طور معمول چنین توقعاتی پیامدهای نامطلوب و منفی خواهد داشت. به عنوان مثال مادری که بر اثر عدم شناخت مراحل رشد حسی و حرکتی فرزند خویش قـبل از فـرا رسـیدن زمان نشستن و آمادگی سیستم عصبی وی برای این کار،بدون عوامل اتکایی از کودک خود انـتظار نـشستن دارد و وی را وادار به عمل نشستن میکند. مسلما چنین اصراری کاملا غیرمنطقی بوده،موجب آزار و آسـیب دیدگی کـودک خواهد شد.
چنانچه مقایسهای کلی و گـذرا مـیان رشد جسمی و رشد روانی کـودک داشـته باشیم، به راحتی درخواهیم یافت که رشد روانی کودک و مسائل و مشکلاتی که در این رهگذر وجود دارد از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخوردار است، در صورتی که رشد جسمی یـا بـدنی کودک دارای مراحلی به مراتب سـادهتر اسـت؛ به طوری که در مواجهه با مشکلات جسمی کودک، نحوۀ عملکرد والدین در اغلب موارد بر همگان روشن است و گذر از مراحل بحرانی رشد جسمی کودکان کار چندان دشواری برای والدین نیست و عـموما نـقش خود را بخوبی ایفامیکنند. امّا متأسفانه درصد قابل توجهی از والدین در رویارویی با مسائل و مراحل بحرانی رشد روانی کودک خویش دچار سردرگمی شده، چگونگی ایفای نقش و مسؤولیت خویش را نمیشناسند و در نتیجه بـا عـملکردی اشتباه و یـا حد اقل با انجام ندادن آنچه که بایستی صورت گیرد، فرزند خویش را دچار مشکلاتی جبران ناپذیر مـیکنند.
یک کودک برای اینکه مغزش رشد کند و شکوفا گردد، نیاز دارد که دوستش بدارند، او را بغل کنند، با وی صحبت کنند، برایش کتاب بخوانند و به او اجازه ی کشف کردن بدهند. تربیت فرزندان نکات بسیاری دارد که میتواند بر آینده اجتماعی فرد تاثیر گذار باشد .
اگر می خواهید کودک در سن 3 سالگی به راحتی صحبت کند باید مهارت های کلامی را در او تقویت کرد. طبث تحقیقات انجام گرفته دایره ی واژگان یک فرد بزرگسال، در سه سال نخست او تعیین می شود.
روان انسان از سه بخش تشکیل شده است . اولین بخش روان که با او متولد می شود غریزه (id) است . در این بخش از ساختار روان ، تنها چیزی که تولید می شود ” خواسته ” است . خواسته هایی که نیازهای پایه ای او مانند گرسنگی و خواب و دفع و… را بر آورده می کنند .
کودک انسان در این مرحله از رشد، با هیچ واقعیتی آشنا نیست . آرام آرام با 5 حسی که در اختیار دارد ساختار دیگری در او شکل می گیرد به نام “من” (ego) که او را به آهستگی با واقعیت آشنا می کند . این بخش قادر خواهد بود نیازهای او را به تعویق انداخته یا از اجرای آنها جلو گیری به عمل آورد . به عنوان مثال کودک انسانی در دوران نوزادی به محض اینکه احساس کند ادرار دارد ، عمل تخلیه را بی درنگ انجام می دهد زیرا که هیچ ساختاری در آن برهه از زندگی، او را از این کار منع نمی کند .همین نوزاد بعد از اینکه مهارت توالت رفتن را آموزش دید ، قادر خواهد بود برای زمان کوتاهی این عمل را به تعویق اندازد . کمی بزرگتر که شد برای دقایقی و سپس انسان بالغ برای حتی چند ساعت قادر خواهد بود دفع خود را به تاخیر بیندازد .
به تعویق انداختن و جلوگیری کردن از انجام کاری توسط همین ساختار دوم (من) ایجاد می شود . در واقع ” من ” می تواند با فیلتر کردن خواسته های غریزی ، جلو بروز آنها را بگیرد یا آنها را به تعویق بیندازد .
تصور کنید کودکی که به مهمانی می رود و در آن جا به شیئی بر می خورد که از آن خوشش می آید . به محض اینکه غریزه (id) او به او بگوید “این را می خواهم” کودک آن را برای خود بر خواهد داشت . تا اینجا رفتار این کودک با یک انسان بالغ که دزدی می کند هیچ فرقی ندارد . درهردو اینها ساختار “من” شکل نگرفته تا بتواند ازخواسته آنها که با واقعیت هم خوانی ندارد جلو گیری کند .
در واقع شکل گیری این بخش” فیلتر گذار” در کودک تنها با تربیت شکل خواهد گرفت . این بخش “فیلتر گذار” قادر است خواسته های ما را با واقعیت تطبیق داده ، یا این خواسته ها را به تعویق بیاندازد یا کلا از بروز آنها جلوگیری به عمل آورد . در واقع تربیت کودک یعنی کمک به شکل گیری پوسته روانی انسان ، انسانی که در بدو تولد تنها غریزه است و بس .
کودکی که تربیت نشود در آینده قادر نخواهد بود خواسته های خود را با واقعیت انطباق دهد و دچار مشکلات اساسی خواهد شد .
هنر پدری و مادری باعث می شود انسان بتواند بدون سرکوب غرایز و تنها با در چهار چوب قرار دادن آنها و استفاده صحیح و بجا از غرایز بر پایه شئونات انسانی از زندگی خود لذت برده و احساس امنیت وآرامش کند . در واقع تربیت باعث تولید انسان متمدن می شود .
عمده ترین عامل بروز معضلات اجتماعی مانند اعتیاد و… از توقف مراحل رشد روانی ایجاد می گردد و عامل اصلی آن عدم آگاهی پدران و مادران از مراحل رشد روانی کودک و آسیبی است که در پی آن به کودک وارد می شود .
نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون یکی از معروفترین نظریههای شخصیت در روانشناسی است. اریکسون نیز همانند فروید اعتقاد داشت که شخصیت هر فرد، طی مراحلی رشد مییابد. نظریه اریکسون برخلاف نظریه مراحل روانی-جنسی فروید، به تشریح تاثیر تجربه اجتماعی در تمام طول عمر میپردازد.
یکی از عناصر اصلی در نظریه مراحل روانی-اجتماعی اریکسون، رشد هوّیت خود (ego identity ) است. «هویت خود»، حس آگاهانه خود است که ما از طریق تعاملات اجتماعی رشد میدهیم. به گفته اریکسون، «هویت خود» ما با هر تجربه و اطلاعات جدیدی که در تعاملات روزانه خود با دیگران به دست میآوریم، دائماً تغییر میکند. اریکسون همچنین عقیده داشت که علاوه بر «هویت خود»، یک حس صلاحیت نیز انگیزه رفتار و اعمال ما را تشکیل میدهد.
هر مرحله در نظریه اریکسون به صلاحیت یافتن و شایسته شدن در یک محدوده از زندگی مربوط است. اگر یک مرحله به خوبی پشتسر گذاشته شود، شخص احساس تسلّط خواهد کرد. و اگر یک مرحله به طور ضعیفی مدیریت شود، حس بیکفایتی در شخص پدید خواهد آمد.
اریکسون عقیده داشت که افراد در هر مرحله، با یک تضاد روبرو میشوند که نقطه عطفی در پروسه رشد خواهد بود. به عقیده اریکسون، این تضادها بر به وجود آوردن یک کیفیت روانی یا ناکامی در به وجود آوردن آن کیفیت متمرکزند. در خلال این دوره، هم زمینه برای رشد شخصی بسیار فراهم است و هم از سوی دیگر، برای شکست و ناکامی.
مرحله ۱ رشد روانی- اجتماعی: اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید و بنیادیترین مرحله در زندگی است.
به دلیل آن که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد.
اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر پرستار ناسازگار، پس زننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم توفیق در رشد اعتماد، به ترس و باور این که دنیا ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است منجر میگردد.
رفتار مادر با کودک باعث پرورش نگرش اعتماد یا بی اعتمادی می شود. اریکسون معتقد بود مادری که شغل خارج از خانه را از سر می گیرد و فرزند خود را به خویشاوندان یا مهد کودک می سپارد، بی اعتمادی را در کودک به وجود می آورد. الگوی اعتماد در برابر بی اعتمادی به عنوان جنبه ای از شخصیت در کودکی تعیین می شود ولی این مشکل می تواند در مرحله بعدی رشد دوباره ظاهر شود. بی اعتمادی کودکی می تواند بعدها در زندگی از طریق مصاحبت با معلم یا دوست با محبت و صبور اصلاح شود. نیروی اساسی امید با حل موفقیت آمیز این بحران در مرحله حسی – دهانی همراه است. امید عبارت است از احساس با دوام اطمینان داشتن، این احساس که با وجود بد بیاری ها، زنده خواهیم ماند.
مرحله ۲ رشد روانی-اجتماعی: خودگردانی و اتکاء به نفس در برابر شرم و شک
دومن مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون در دوران اولیه کودکی در سال دوم و سوم زندگی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد.
کودکان به سرعت توانایی های جسمانی و دهنی گوناگون را پرورش می دهند. آنها یاد می گیرند ارتباط موثر تری برقرار کنند و راه بروند، بالا بروند، هل بدهند، بکشند و شیئی را نگه داشته یا رها کنند. کودکان از این مهارت ها احساس غرور می کنند. مهمترین توانایی نگهداشتن و رها کردن است. نگهداشتن می تواند به صورت محبت آمیز یا خصمانه نشان داده شود. رها کردن می تواند به صورت تخلیه خشم ویرانگر یا بی تفاوتی آرام ابراز شود.
اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است.
کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
بحران اصلی بین والد و فرزند، به آموزش استفاده از توالت مربوط می شود که به صورت اولین موردی که جامعه سعی دارد یک نیاز غریزی را تنظیم کند، در نظر گرفته شده است. به کودک آموزش داده شده که نگه دارد و فقط در مواقع و مکان های مناسب رها کند. امکان دارد والدین جلوی تلاش کودک را برای نشان دادن استقلالش بگیرند و او را ناکام کنند. کودک احساس خود ناباوری و شرم را در بر قرار کردن رابطه با دیگران پرورش می دهد. با اینکه ناحیه مقعد کانون این مرحله است، اما ابراز این تعارض، بیشتر روانی – اجتماعی است تا زیستی. نیروی اساسی که از استقلال به وجود می آید، اراده است که تصمیم به حق استفاده از آزادی انتخاب و مهار خود در صورت مواجه شدن با درخواست های جامعه را شامل می شود.
بیماری ام اس یکی از بیماریهای سیستم اعصاب مرکزی است که در اثر تخریب میلین (غلاف محافظ رشتههای عصبی) ایجاد میشود. در این مقاله قصد داریم به بررسی چیستی ام اس، انواع، علائم، علل، درمان و بسیاری دیگر از موضوعات مرتبط با این بیماری بپردازیم. امید است با مطالعه این نوشتار، اطلاعات مفیدی درباره بیماری ام اس به دست آورده و پاسخ سؤالات خود را بیابید.
کدام اوّل بودهاند: مرغ یا تخممرغ؟ کدام اوّل بودهاند: افسردگی یا افکار بدبینانه؟
من به پرسش نخست پاسخ نمیدهم امّا پاسخم به پرسش دوم ممکن است باعث تعجب شما گردد.
در بسیاری از موارد، افسردگی در واقع حاصل افکار منفی است. هنگامی که اتفاق بدی روی میدهد، ما با افکاری از قبیل: «عیب از من است»، «من بدشانس هستم» یا «هیچ چیز هرگز به میل من پیش نمیرود»، شروع به سرزنش خود میکنیم. این افکار میتواند ما را در یک پلکان مارپیچی تا قعر افسردگی کامل فرو ببرد. بنابراین، همان گونه که ملاحظه میکنید «ما همانی هستیم که میاندیشیم».
آنچه که گذشته دیگر باز نمی گردد. اجازه ندهید تلخی و ناکامی روزهای رفته حال و آیندیتان را خراب کند. گاهی باید آنچه که باعث آزار شما از گذشته می شود را از یاد برد. فراموش کردن گذشته شاید یکی از دشوارترین کارهاست. از یاد بردن رابطه ای که تمام شده، از دست دادن عزیزی، روزهایی که دچار اعتیاد بودید و یا اتفاقی ناگوار به این آسانی ها نیست. درگیر افکار و خاطرات گذشته شدن لذت زندگی را از شما منع می کند. به شما احساس ندامت و گناهکاری می دهد.
غر زدن و شکایت کردن رفتاری است که در بیشتر گروهها دیده میشود. غرولند کردن تا حدودی تسکین دهندهی استرس است، اما اگر به حالت خشم و نشخوار فکری تبدیل شودمیتواند تخریب کننده باشد.
هيجانات و احساساتي که سرکوب يا پنهان شده باشند به بيماريهايي نظير ورم معده، زخم معده، کمر درد و درد ستون فقرات منجر ميشوند. سرکوبي احساسات به مرور زمان حتي ميتواند به سرطان هم بيانجامد. در آن زمان است که ما به سراغ يک محرم ميرويم و رازها و خطاهاي خود را با او در ميان ميگذاريم! گفتگو، صحبت کردن، کلمات، ... وسيله درماني قدرتمندي هستند.
اثر دارونما یا پلاسیبو به اثر درمانی داروهای صوری و تلقینی گفته میشود که با فریب بیمار، اثر مثبتی در بهبودی بیماری دارد. آیا تاکنون در مورد پلاسیبو یا دارونما چیزی شنیدهاید؟ اگر در این مورد چیزی نمیدانید ولی قطعا تا به حال در مورد اثر تلقین در درمان بیماریها شنیدهاید. پلاسیبو نیز عملکردی شبیه تلقین دارد. در این نوشتار با این روش درمانی بیشتر آشنا شوید.
مکانیسم های دفاعی مانند فرافکنی، واپس رانی یا دلیل تراشی به واکنش روانی ناخودآگاه و تغییر در ادراک واقعیت به منظور کاهش اضطراب گفته میشود.
با توجه به رویکرد روانکاوی انسان برای غلبه بر تعارضات و زمانی که احساس میکند از لحاظ روانی مورد خطر قرار گرفته است به طور ناخودآگاه به سازو کارهای روانی روی میآورد که مکانیسمهای دفاعی نامیده میشوند. فرد با استفاده از این کنش روانی تلاش میکند تا از اضطرابها و ناسازگاریهای خود غلبه کند. در ادامه با تعریف کاملتری از مکانیسم دفاعی و انواع آن بیشتر آشنا میشویم.
چند نمونه برنامه روزمره قدرتمند برای سلامت و موفقیت شما
همه ما عادت هایی؛ چه خوب و چه بد؛ داریم، عادتهایی که از زندگی روزانه سرچشمه می گیرند و جالب است که بدانید این عادت ها بدون هیچ فکری فقط در حال تکرار شدن هستند. در نتیجه عادات خوب داشتن برای زندگی بهتر حائز اهمیت است. پایبندی به یک برنامه همیشگی سالم، می تواند کار طاقت فرسا باشد. در این مقاله توضیح می دهیم که چرا عمل کردن به برنامه ریزی روزانه، میتواند چالش برانگیز باشد.
:: موضوعات مرتبط:
سلامت روان , , ,
:: بازدید از این مطلب : 384
امروزه کلماتی وجود دارد که این کلمات بعضی از اوقات ظاهراً شبیه هم هستند اما معنای آنها متفاوت است و در جامعه متاسفانه مترادف به هم به کار برده میشود مثبت اندیشی، منفی بافی و بیخیالی نمونهای از این کلمات است.
دو نیمکره یا دو قسمت از مغز (چپ و راست) کارهای متفاوتی انجام می دهند. اما سوال اینجاست که آیا یک طرف از مغز می تواند بر سمت دیگر آن سلطه داشته باشد و بر روی شخصیت افراد اثر بگذارد؟ برخی از افراد بر این باورند که انسان ها راست مغز یا چپ مغز هستند و همین امر شیوه ای که آن ها فکر می کنند و بر اساس آن رفتار می نمایند را تعیین می کند.
در این مقاله سعی می کنیم حقایقی که پشت این ادعا وجود دارد را با هم مرور کنیم.
بررسی های روانشناسان نشان می دهد اهمال غالباً ناشی از این احساس است که کارهای زیادی مانده که بکنیم، و لذا هیچیک از آنها به تنهایی ارزش انجام ندارد.
مقالهای که ماههاست گوشۀ دسکتاپ چشمک میزند اما حوصلۀ تمام کردنش را نداریم؛ پروژهای که زمان تحویلش گذشته اما بهجای تکمیلش ترجیح میدهیم سریال ببینیم؛ جلسهای که باید با کارفرمایمان بگذاریم اما هر روز به عقب میاندازیم: ذهن ما تمایلِ بیپایانی به اهمالکاری دارد، تمایل به عقبانداختن چیزهایی که میدانیم عقبافتادنشان به ضرر ماست. در سالهای اخیر، اهمالکاری موضوع چندین پژوهش جالبتوجه در حوزۀ اقتصاد رفتاری بوده است.
در بررسی شیوه نقد روانشناسانه بهعنوان یكی از مهمترین سبكهای نقد ادبی با كار دشواری روبهرو هستیم؛ چراكه این نوع نقد بسیار تخصصی است و حتی اصطلاحاتی كه منتقدان این شیوه به كار میبرند برای بسیاری از مخاطبان عادی غریب و تا حدی نامفهوم میباشد كه در این راه آگاهی از نظریات و اصطلاحات زیگموند فرویدبسیار مهم است.
زمانی اگر احوال کسی پریشان می شد، دستش را می گرفتند می بردند پیش دعانویس، برایش سرکتابی باز می کرد، طلسمی مینوشت می داد در آب حل کنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پری دور شوند و آن شخص، آرامش پیدا کند. بعدتر که علم روان شناسی شناخته شد، محدود به بیمارانی خاص بود که نگاه خاصی هم نسبت به آن ها وجود داشت اما حالا نگاه ها تصحیح شده و همه می دانیم مراجعه به روان شناس، نیاز خیلی هایمان برای بهتر زندگی کردن است و ابایی از گفتنش نداریم.
اینکه تاثیر ترتیب تولد فرزندان یک خانواده تا چه حد میتواند در شخصیت و چگونگی رفتار آنها تاثیرگذار باشد، از لحاظ علمی ثابت نشده است، ولی آمار و تجربیات نشان میدهد اینکه بچه اول، دوم یا آخر خانواده باشیم تا حدود زیادی از ویژگیهای مشخص و ثابتی برخوردار خواهیم بود.
هیچ شکی وجود ندارد که ایجاد تغییر کار دشواری است. تغییر دادن عادات قدیمی سخت است و مطابقت با یک سبک زندگی جدید میتواند جنگی طاقتفرسا باشد. ما در این مقاله با یک مدل ساده اما قدرتمند آشنا میشویم؛ مدل مراحل تغییر که دانش مربوط به تحول فردی را توضیح میدهد. در این مقاله خواهید فهمید که چرا بعضی از تغییرات مداوم هستند، اما برخی دیگر دوامی پیدا نمیکنند. همچنین توضیح میدهیم که ساختن عادتی جدید چقدر میتواند طول بکشد. با ما همراه باشید.
دکتر عليرضا شيري، فلسفه اسلامي را نزد استاد رضي شيرازي آموخته و پس از فراغت از تحصيل در رشته طب در دانشگاه علوم پزشکي ايران ،در دانشگاه آکسفورد تحت آموزش نظريه روانشناسي يونگ قرارگرفته است. وي مدرس دانشکده روانشناسي است و مرکز مطالعاتي خانه توانگري را در ايران اداره ميکند.
فلسفه بحثي قديمي تر از روانکاوي است و شيوه روانکاوي همان شيوه فلسفي است. در واقع روانکاوان زائيده مشروع يا نا مشروع اواخر قرن نوزدهم از فلاسفه هستند شايد به همين خاطر است که برخي اوقات نمي توان نيچه را روانکاو ندانست.
بیشتر روانشناسان امروزی بر این باورند که ۵ بعد شخصیتی وجود دارد که اغلب به آن ۵ صفت شخصیتی مهم میگویند. صفات شخصیتی ویژگیهای دایمی میباشند که شخص در بیشتر مواقع آنها را از خود نشان میدهد. معمولاً صفات شخصیتی از رفتار استنباط میگردد. ۵ مورد از صفات شخصیتی مهم که توسط این نظریه توضیح داده میشود در برگیرنده برونگرایی،گشودگی به تجربه(یا همان روشنفکری)،توافق پذیری،وظیفه مداری و روان نژند(روان رنجوری) است.
خشم، در آمریکا یک اپیدمی است؛ همه چیز را آلوده کرده، از بگومگوهای رسانهای تا جنون جاده، جنگها، کشتارهای دستهجمعی. اما جدای از ابعاد خطرناک گستردهتر این احساس اساسی بشر و ارتباطش با خشونت، خشم، در معیارهای کوچکتر،روی زندگی روزمره شخصی ما هم تاثیراتی دارد. همهچیز، از درماندگی در محل کار گرفته تا اختلافات خانوادگی میتواند باعث بروز استرس، اظطراب و افسردگی شود.
افراد عصبی عموما شهرت بدی دارند. آنها اغلب بهعنوان پرتنش، نگران یا بیحوصله و دمدمی مزاج شناخته میشوند، به هرچیزی بیش از حد فکر میکنند و از هرچیزی بهراحتی نمیگذرند.
عصبی بودن، صفت خوبی تلقی نمیشود(این رفتار معمولا با ریسکهایی برای سلامتی و شادابی همراه است). بااینحال، این ویژگی درمجموع منفی نیست. آنهایی که میتوانند عصبی بودنشان را بهدرستی مدیریت کنند، ممکن است در واقع از ذهن بیشفعالشان سودهایی ببرند و احساس خامشان از جوانبی که دیگران فاقد آن هستند به نفعشان تمام شود.ین لزوما یک صفت بد نیست.
این یک تصور اشتباه رایج است که ” افراد مضطرب معمولا ضداجتماعی ، کم توجه و یا بیش از حد دراماتیک هستند ” . بلکه واقعیت این است که اینجور اشخاص همه چیز پیرامونشان را آنقدر پردازش و تحلیل میکنند که نمیتوانند از عهده پاسخ بسیاری از پرسشها و افراد و اطلاعات سنگین بهطور همزمان برآیند .
با استفاده از ترفندهای روانشناسی موجود شما میتوانید خودتان را گول بزنید و احساسی را در خود نهادینه کنید که درد کمتری در زندگی داشته باشید. همه ما در مورد اثر دارونما چیزهایی شنیدهایم. ایده موجود در اثر دارونما این است که فکر میکنید .
سلامت روان به سلامت شناختی، رفتاری و احساسی ما اشاره دارد – به طور کلی در مورد چگونگی فکر ، احساس و رفتار ماست. اصطلاح “سلامت روان” گاهی به معنای عدم وجود یک اختلال روانی است.
سلامت روان می تواند زندگی روزانه، روابط و حتی سلامت جسمانی را تحت تأثیر قرار دهد. سلامت روان نیز شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی برای رسیدن به تعادل بین فعالیت های زندگی و تلاش برای دستیابی به انعطاف پذیری روحی هم می شود.
در این مقاله ما توضیح خواهیم داد ، که اصطلاحات “سلامت روانی” و “بیماری روانی” چه معنی ای دارند. ما همچنین رایج ترین انواع اختلالات روانی و نحوه درمان آنها را توصیف خواهیم کرد. این مقاله همچنین برخی از علائم اولیه مشکلات سلامت روان را پوشش می دهد.
افسردگی و اضطراب همانند دو روی یک سکه می مانند، دکتر روانشناس نانسی بی.ایرورین (Nancy B. Irwin) می گوید:”افسرده بودن اغلب سبب اضطراب ما می شود، و مضطرب بودن اغلب ما را افسرده میکند.”
اگر مشخص شود که شما هر دو وضعیت را دارا هستید، راه های زیادی برای کمک به شما وجود دارد.
اعتیاد امروزه به یکی از بزرگ ترین بحران ها در جوامع تبدیل شده است.گسترش یافتن انواع مواد مخدر و استفاده روزافزون افراد از این مواد به یکی از نگرانی های جوامع تبدیل شده است و باعث گردیده بسیاری از افراد از ریشه کن کردن اعتیاد ناامید شوند.استفاده از مواد مخدر باعث دگرگونی و تغییر در سطح هوشیاری و عملکرد مغز می شود.در این مطلب قصد داریم شما را با معروف ترین نوع های مواد مخدر آشنا نماییم.
اما واقعیت این است که اعتیاد همچون حیوانی درنده هر روز بسیاری از همنوعان ما را به کام خود میبرد.
آمار اعتیاد و انواع مختلف مواد مخدر، به سرعت رو به گسترش است و بسیاری از این مواد جدید، آثار سوء جسمی و روانی غیر قابل بازگشتی دارند.
بچهها باهم دعوا میکنند. باید معلوم بشود که چه کسی برندهشده است. مشت و لگد است که ردوبدل میشود و سروصورت بچهها کبود و کبودتر میشود. والدین بالاخره یکوقتی باید که مداخله کنند. شما چطور به یک بچه انگیزه میدهید که با خواهر و برادرش مهربانتر رفتار کند؟ کارمندان فوقالعاده کار میکنند و وقتی وضعیت ازاینقرار است، چطور به آنها پاداشی به نشانه قدردانی میدهید؟ چطور میتوانید به آنها پاداش بدهید تا به عملکرد خوبشان ادامه بدهند؟
رفتارهای جنون آمیز را می توانید با مصرف داروهای ضد روان پریشی مدیریت و درمان کنید. اکثرا این داروها برای کسانی که به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی مبتلا هستند مورد استفاده قرار می گیرد.
رفتارهای جنون آمیز را می توانید با مصرف داروهای ضد روان پریشی مدیریت و درمان کنید. اکثرا این داروها برای کسانی که به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی مبتلا هستند مورد استفاده قرار می گیرد. مصرف این داروها عوارض جانبی هم در پی دارد که اطلاعات کاملی در خصوص عوارض داروهای ضد روان پریشی را در این مقاله آماده کرده ایم. با ما همراه شوید.
مراقبت های مادی و جسمانی برای زنده و سالم ماندن بعد از زلزله بسیار مهم است اما در شرایط بحرانی زلزله، مسائل و مشکلات روانی و احساسی هم به همان اندازه مهم هستند. در چنین شرایطی افراد وارد شوک بزرگ و ناگهانی می شوند که باور حادثه را غیرممکن میکند. افرادی هستند که حتی سالها پس از زلزله، باز هم از این موضوع و یادآوری خاطره آن وحشت دارند. بنابراین باید آگاه باشیم که بعد از زلزله افراد دچار چه مسائل عاطفی می شوند و چه باید کرد.
مهمترین مشکل روانی بعد از زلزله
وحشت از ادامه زندگی بدون وجود منابع عاطفی و مالی باعث ایجاد فشار روانی در افراد شده و سلامت روحی و روانی وی را به خطر میاندازد و باعث ظهور مشکلات رفتاری و روانی مثل اختلال در تمرکز و تصمیمگیری، عدم کنترل احساسات، احساس گناه و ناامیدی، اختلال در خواب و کابوسهای شبانه، بیتفاوتی و گوشهگیری نسبت به همهچیز و همهکس، شبادراری و خوابهای وحشتناک در کودکان، اضطراب و افسردگی میشود.
سالهاست که فضای مجازی در ایران و جهان به رسمیت شناخته شده و استفادههای مثبت و منفی فراوانی به همراه داشته و دارد. سرعت رشد فناوریهای نوین، بسیاری از مردم و مسوولان را در گوشه و کنار جهان غافلگیر کرده و هرازگاهی ابزارکهای جدیدی مانند فیسبوک، وایبر، تلگرام، اینستاگرام و... نیز معرفی میشوند که تقریبا برای همگان در دسترس و قابل استفادهاند و به عنوان مثال، با دانلود آنها روی گوشیهای همراه، میتوان هر لحظه فیسبوک، تلگرام یا اینستاگرام خود را باز کرد و اطلاعات یا عکسهای داخل آن را دید. اما این فناوریهای نوین در کنار موافقان فراوانش، مخالفان فراوانی هم دارد و نظریههای متضاد آنها باعث شده است تا کارشناسان به بحثهای دامنهداری در این زمینه بپردازند.
رعایت قوانین و مقررات، احترام به حقوق دیگران، کنترل درونی و بیرونی فردی در مقابل محرکهای ترافیکی و میزان پاکیزگی و سلامت ایمنی اتومبیل و ایجاد فضای آرامبخش برای سرنشینان و رانندگان دیگر، همگی نمونههایی از رفتار اجتماعی راننده است که هنگام رانندگی، ناخودآگاه شخصیت واقعی یا هوش هیجانی فرد را منعکس میکند
در ایران سالانه حدود ۲۸هزار نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند؛ یعنی ۷۶نفر در هر روز و ۳نفر در هر ساعت. این میزان نزدیک به ۶برابر آلمان است. آلمان با ۶۲نفر کشته به ازای 1 میلیون جمعیت، در مقام ۴اروپا قرار دارد.
بهترین کشورها، مالت (۴۵کشته به ازای 1 میلیون نفر جمعیت)، هلند (45) و سوئد (۴۹) هستند. کشورهای لیتوانی (۱۷۷) و لتونی (۲۲۳)نیز در انتهای جدول قرار دارند.
برخی افراد بدگو، علاوه بر داشتن حقارت، استرس بالایی دارند و مبتلابه وسواس فکری هستند.
کدام شخصیتها بیشتر غیبت میکنند؟ حتماً دیدهاید کسانی را که به غیبت کردن و بدگویی دیگران مشهورند. تذکر دادن دیگران هم، آنها را از کارشان باز نمیدارد و آنها با توجیههای مختلف به کارشان ادامه میدهند. گاهی خود این افراد هم به این ضعفشان معترفند، اما میگویند «نمیتوانند» این عادت بد را ترک کنند. این «نتوانستن» و ضعف در برابر بدگویی کردن، از وجود یک مشکل در شخصیت آنها حکایت میکند. مشکلی که شاید بزرگ باشد اما درمانش همیشه ممکن است. خانم دکتر بدرالسادات بهرامی، کارشناس مسائل روانشناسی، نحوه برخورد با این مشکل و راهحلهایش را برایمان توضیح میدهند.
سیستم فعال کننده مشبک یا RAS در مغز (Reticular Activating System)
دانستن این موضوع حتماً شما را به هیجان می آورد زیرا بسیار کاربرد دارد. این سیستم تشکیلات تورینه ای است به اندازه یک چهارم سیب در مغز انسان که وظیفه آن پالایش اطلاعات بخصوصی از میان اطلاعاتی است که به ما میرسد.
مثلاً اگر شما یک ماشین جاگوار قدیمی بخرید، پس از آن وقتی به خیابان میروید دائماً ماشین هایی از نوع ماشین خود میبینید. گویی جاگوارها در سطح شهر بیشتر شده اند. در صورتی که چنین نیست. تنها سیستم RAS شما ماشین های جاگوار را از میان انبوه ماشین های دیگر برمی گزیند و به رایانه شما وارد میکند. وظیفه RAS نیز همین انتخاب و گزینش اطلاعات است از میان محیط و نتایج عملکردهای شما، با توجه به آنچه شما میخواهید.
مثلاً اگر تصمیم گرفته باشید که فکر کنید همه چیز در دنیا خراب است و یا شما آدم بدشانسی هستید، RAS مشغول جمع آوری شواهدی مبتنی بر بدشانسی شما از محیط میشود و سپس آنها را در اختیار رایانه ذهن شما قرار میدهد تا آن هم به روش خود به شما ثابت کند که حق با شما است و واقعا بدشانس هستید.
در حالی که پیروزمندان به RAS وظیفه متفاوتی واگذار میکنند. RAS آنها شواهدی مبتنی بر هوشمندی، توانمندی، موفقیت و قدرت آنها را از محیط بر میگزیند تا به آنها ثابت کند که پیروزند.
پس میبینید این که شما احساس پیروزی و شکست کنید به طور کامل در دست خود شما است و تنها بستگی به چگونگی برنامه ریزی رایانه ذهن توسط خودتان و تصمیم هایی دارد که با توجه به اطلاعات ریانه خود میگیرید. پس شما هم میتوانید به پیروزمندان بپیوندید فقط کافیست بخواهید.
مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و... صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد روحانی و معنوی می شود.
همه ما به تجربه متوجه شدهایم که مدیتیشن تاثیرات مثبتی بر ما میگذارند اما از نظر تئوریک کمتر در این زمینه پژوهش شده است. با این حال نتایج پژوهشهای جدید نشان از تاثیرات مثبت مدیتیشن بر زندگی انسان دارد.
خودشیفتگی یا نارسیسیزم یکی از اختلالهای انسان، بهویژه انسان مدرن، است که در دنیای امروز با فراگیری شبکههای مجازی بیش از پیش خود را نمایان ساخته است. اما خودشیفتگی چیست و چه نمودهای بیرونیای دارد؟ در این مطلب درباره این موضوع صحبت میکنیم.
خودشیفتگی در اساطیر یونان اکو و نارسیسیوس، از جمله عشاق نامدار در اساطیر یونانی به شمار میآیند. اکو، پری بسیار پُرحرفی بود که هرا، الهه آسمانها و ملکه ایزدان المپ، او را محکوم به خاموشی ابدی کرده بود. اکو فقط اجازه داشت آخرین سیلاب کلماتی را که از دهان فردی دیگر بیرون میآید تکرار کند. اکو وقتی که نارسیسیوس را دید، یک دل نه صد دل، عاشق او شد. اما نارسیسیوس جوان از عشق، چیزی سرش نمیشد و دخترانی را که عاشق او میشدند، از جمله اکو، مسخره میکرد. سرانجام دختران به همین دلیل از خدایان خواستند که نارسیسیوس را تنبیه کنند و خدایان نیز کاری کردند که نارسیسیوس، صورت خویش را در آب چشمهای دید و یک دل نه صد دل، عاشق خود شد. بر اثر همین عشق و از آنجا که امکان وصالی برای او وجود نداشت، نارسیسیوس روزبهروز ضعیفتر و نحیفتر شد تا اینکه سرانجام جان سپرد. درست در همان محلی که نارسیسیوس مرده بود، نخستین گل نرگس (نارسیس) رویید. اما اکو که از عشق نارسیسیوس به شدت ضعیف و ناتوان شده بود، هنگامی که خبر مرگ او را شنید، آنچنان نحیف شد که به یک اکو (انعکاس صدا) تبدیل شد. میکل آنجلو کاراواجو، نقاش سرشناس سبک باروک، نارسیسیوس را هنگامی چهره خود را در آب میبیند به تصویر کشیده است.
انواع خندیدن داریم، اما آیا وقتی به اصطلاح، تصنعی میخندیم، دیگران متوجه میشوند؟ آیا میتوان با خنده دروغین، دیگران را فریب داد و آیا خنده دروغین به همان اندازه بر روحیه انسانها تأثیرگذار است؟
شاید بارها این جمله را شنیدهایم که خنده بر هر درد بی درمان دواست و بارها این تجربه را حس کردیم که بعد از یک خنده طولانی، تا ساعتها و حتی تا روزها حال خوبی داشتهایم. در حقیقت، خنده، نوعی درمان است که ما را تشویق میکند از پدیده طبیعی فیزیولوژیکی خنده استفاده کنیم تا احساسهای دردناک عصبانیت، ترس، کسالت و ... در ما کاهش یابند.
اما گاهی پیش میآید در موقعیتی قرار میگیریم که مجبوریم به اجبار لبخند بزنیم یا حتی بلند بخندیم و شاید برای برخی از ما هم پیش آمده است كه از فرط عصبانیت زیاد، خندهمان گرفته که به آن خنده عصبی میگویند. انواع خندیدن داریم، اما آیا وقتی به اصطلاح، تصنعی میخندیم، دیگران متوجه میشوند؟ آیا میتوان با خنده دروغین، دیگران را فریب داد و آیا خنده دروغین به همان اندازه بر روحیه انسانها تأثیرگذار است؟ اینها سوالاتی است که ممکن است ذهن را مشغول کند، به همین علت ما پاسخ این سوالات را گردآوری کردهایم.